شعر در مورد دهن بینی
شعر در مورد دهن بینی
شعر در مورد دهن بینی ،شعر دهن بینی،شعری در مورد دهن بینی،شعر درمورد دهن بین،شعر نو دهن بین،شعر نو دهن بینی،شعر نو در مورد دهن بینی،شعر نو درباره دهن بینی،شعر در وصف دهن بین،شعر در وصف دهن بین،شعر در مورد ادم دهن بین،شعر ادم دهن بین،شعر دهن بینی از سعدی،شعر در مورد دهن بینی از حافظ،شعر در مورد دهن بینی از صائب،شعر در مورد دهن بینی از مولوی،شعر دهن بینی از خاقانی،شعر دهن بینی از پروین،شعر دهن بینی از عطار،شعر دهن بینی از مولانا
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد دهن بینی برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
چه اســــارت بی افتخــــاری است در بنــــد حــــرف این و آن بــــودن . . .
شعر در مورد دهن بینی
وین نیست عجب ای صنم پسته دهن
گر پسته دهن بود همه چرب سخن
شعر دهن بینی
چشمها بسته، دهن باز وَ قُد قُد بسیار!
“مهر ورزی” کند و میدهد او “یارانه”!
شعری در مورد دهن بینی
بابا آب داد و یک دهن نان داد
پس چرا حاصل نبود ؟
بهر کار چندین ساله ام
به تن عریانم نخند
گویا که کفن ندارم به تن
کودکی بیش نبودم انگار به مرگ
خیلی راحت جان دادمو افتادم به بند
شعر درمورد دهن بین
فرصت نشد از آنکه بگویم کنار تو …
آن شب که خوردم از دهن آبدار تو …
شعر نو دهن بین
روزگار دهن کجی ام می کند
دریا هم تُف بارانم می کند
کوهها سنگ پرانی ام می کنند
تیر های بلا تیر بارانم می کنند
شعر نو دهن بینی
باور نمی کنم غزلی عاشقانه را
وقتی که خوب از دهن افتاد می برند
شعر نو در مورد دهن بینی
بر تن یخ زده اش پوشانید
دکمه ی پیرهن ساده سفیدش را بست
چشم ،ابرو ،دهن و بینی را
با ظرافت
شعر نو درباره دهن بینی
هر ورق پاره که بینی چو کتابی باز است
غنچه لب بسته اگر،باز در او صد دهن است
شعر در وصف دهن بین
دیگر سایه ات
خنکی نداردتوی دهن بین
از خورشید فقط سوزاندن را
فرا گرفته ای …
شعر در وصف دهن بین
هرچه می بینی ز بد عهدی مبادایت سخن
وای اگر بار دگر بر شکوه بگشایی دهن
شعر در مورد ادم دهن بین
در این دنیا نه آن بینی .
نه این بینیسر آغاز عشق را نفرت بینی
در این دنیا نه آن بینی .
نه این بینیفدای چشمانت را دشمن جانت بینی
شعر ادم دهن بین
می شود در سکوت دل خا موش
خانه دل به هر کسی نفر وش
هر چه بینی بظا هر ش ننگربا
طنش بین نه ظاهری به خروش
شعر دهن بینی از سعدی
سربازان بی گناهِ
پیکبه خاک می افتاد
ندتا خیانت ، تعهد رااز پ
شت پرده دهن کجی کند.
شعر در مورد دهن بینی از حافظ
مرد زنی داشت بد اخلاق و لوسز
شت و سیه چـَرده و خیلی
عبوسدیدن او موجب کفاره
بودگوشۀ بینی و لبش پاره بود
شعر در مورد دهن بینی از صائب
بصیرت نداری که بینی جهان را
به عینه بباید که بینی زمــــــــان را
شعر در مورد دهن بینی از مولوی
بال و پر چند زنی خیره، نمی بینی
که تو گنجشک صفت در دهن ماری
شعر دهن بینی از خاقانی
ازین دشت بلاخیز حوادث چون روم صائب؟
دهن واکرده است از هر طرف آتش زبان ماری
شعر دهن بینی از پروین
گرفته ماری از اخلاص نرگسی به دهن
ز بس ملاحظه او را مگس پران ز قفا
شعر دهن بینی از عطار
کنج دهان چو باشد از گنج ذکر خالی
ای زهردار غفلت ماری شمر زبان را
شعر دهن بینی از مولانا
هر قدم اری و هر خار زبان ماری است
آفت دامن صحرای هوس بسیارست
شعر در مورد دهن بینی
ماری به کف مرا دو زبان است این قلم
دستم معزمی شده کافسون مار کرد
شعر دهن بینی
چو ماری یک پری آمد پدیدار
زبان بگشاد با عفان به گفتار
شعری در مورد دهن بینی
نزد طوفان سرشکش بین که ابر نوبهار
از حیا آب دهن بر روی عمان افکند
شعر درمورد دهن بین
شاهان و سران و سروران زیر گلند
روهای چو مه در دهن مور بین
شعر نو دهن بین
لعبت شاخ ارغوان، طفل زبان گشاده بین
ناوک چرخ گلستان، غنچه بی دهن نگر
شعر نو دهن بینی
باد را اندر دهن بین ره گذر
هر نفس آیان روان در کر و فر
شعر نو در مورد دهن بینی
چشم و دهن و دو گوش و بینی
پروین تو است، خود همی بین
شعر نو درباره دهن بینی
از پی گوشی که کند فهم راز
بین دهن گل چو لب غنچه باز
شعر در وصف دهن بین
مهر، دهن در دهن آموخته
کینه، گره بر گره اندوخته
شعر در وصف دهن بین
گه با چهار پیر زبان کرده در دهن
گه با دو طفل در دهن افکنده ریسمان
شعر در مورد ادم دهن بین
ما دگر در دهن خلق فتادیم ولیک
چاره نبود زر اگر در دهن گاز آید
شعر ادم دهن بین
هر که را گوهر نام تو برآید به زبان
دهنش چون دهن سکه لبالب ز زرست
شعر دهن بینی از سعدی
از غضب در دهن شیر مجاور بودم
ترک خشم از دهن شیر برآورد مرا
شعر در مورد دهن بینی از حافظ
عزلت از عالم دلگیر برآورد مرا
بی کسی از دهن شیر برآورد مرا
شعر در مورد دهن بینی از صائب
دهن به خنده مکن باز همچو بی مغزان
که پر ز خون، دهن پسته از شکرخندست
شعر در مورد دهن بینی از مولوی
اگر پیاله سراپا دهن نمی گردید
که حرف بوسه ما را به آن دهن می گفت؟
شعر دهن بینی از خاقانی
چو غنچه مشت زری عندلیب اگر می داشت
هزار نکته رنگین به یک دهن می گفت
شعر دهن بینی از پروین
یک حرف ازان غنچه دهن رنگ ندارم
هر چند که ده رنگ زبان در دهن اوست
شعر دهن بینی از عطار
در دیده همت، فلک و کاهکشانش
موری است که پای ملخی در دهن اوست
شعر دهن بینی از مولانا
بودی که نمودست وجودش، دهن اوست
سیبی که سهیل است کبابش، ذقن اوست
شعر در مورد دهن بینی
دریای وجود و عدم آمیخته با هم
چون شیر و شکر از دهن خوش سخن کیست؟
شعر دهن بینی
دست و دهن موسی ازین مایده شد داغ
این لقمه به اندازه کام و دهن کیست؟
شعری در مورد دهن بینی
دهن از خبث بشو پاک که مانند صدف
آب را بی دهن پاک، گهر نتوان کرد
شعر درمورد دهن بین
مژگان خوشه از دهن مور می کشند
از شوق مهره در دهن مار می روند
شعر نو دهن بین
در سینه شان دهن چو گشاید نهنگ حرص
در خون صد سفینه پربار می روند
شعر نو دهن بینی
از حرص تنگ چشم که خاکش به چشم باد
در کام شیر و در دهن مار می روند
شعر نو در مورد دهن بینی
ز تن کردم آن بی میان را میان
ز دل کردم آن بی دهن را دهن
شعر نو درباره دهن بینی
خمیازه گشاید دهن زخم دلم باز
چون دیده بدان غمزه ناوک فکن افتاد
شعر در وصف دهن بین
جان دادم و بوسی ز دهان تو گرفتم
فریاد گر این قصه دهن بر دهن افتاد
شعر در وصف دهن بین
ور جام باده در دهن اژدها در است
همت کنید و از دهن وی بیاورید
شعر در مورد دهن بینی
- ۹۷/۰۷/۰۹